توضیحات
دانلود تحقيق پيرامون سقط جنین و عقیمسازی اجباری زنان معتاد کارتنخواب
فرمتdoc وورد
7صفحه
چکيده محتواي فايل:
سقط جنین و عقیمسازی اجباری زنان معتاد کارتنخواب: ملاحظهای اخلاقی
حدود دو ماه گذشته، بحث عقیم سازی زنان کارتن خواب و کارگران جنسی در ایران مطرح شد، این ایده اولین باری نیست که مطرح میشود و ایران نیز فقط یکی از کشورهایی است که چنین طرحهایی به عنوان راه حل در آن مطرح میشود. به جای شروع بحث با عقیم کردن اجباری – محروم کردن مادام العمر شخصی از امکانی طبیعی – توسط دولتها، پرسشی دیگر را مطرح کنیم «آیا دولت اجازه دارد زنان باردار معتاد را وادار به سقط جنین کند؟». اگر سقط جنین اجباری قابل دفاع نباشد، مورد شدیدتر عقیم سازی اجباری هم قابل دفاع نخواهد بود.
شاید به نظر بدیهی بیاید که اگر زنی معتاد باردار شود، آینده کودکی که او حمل میکند چندان روشن نیست. ولی صرف بدیهی به نظر آمدن یک مسئله، دلیل درستی آن نیست. در این راستا باید به کمک علوم تجربی به پرسشهایی پاسخ دهیم تا مشخص شود که آینده کودک مورد نظر در معرض چه تهدیدهایی قرار دارد. بنابراین، باید بپرسیم که آیا کودکی که مادری معتاد به مواد مخدر دارد با اختلالات ذهنی و جسمی ناشی از مصرف مواد به دنیا خواهد آمد؟ آیا شرایط زندگی کودکی که با مادری معتاد و کارتن خواب به دنیا میآید میتواند مثبت باشد؟
البته ممکن است استدلال شخصی این باشد که دولت تحت هیچ شرایطی حق سقط کردن جنین هیچ شهروندی را ندارد. برای چنین نتیجهای، میتوان از مفاهیمی مانند حق طبیعی بهره برد. ولی در این متن میخواهم به استدلالی که عنوان میکند سقط جنین اجباری تحت شرایطی مجاز است بپردازم. جورج شدلر (1991) در مقاله خود از حق جامعه برای سقط کردن جنین زنان معتاد تحت شرایطی دفاع کرده است. بدین منظور او ابتدا عنوان کرده که یک سری پیشفرضهای بدبینانه را اتخاذ خواهد کرد. پیشفرضهای او، بین افرادی که با سقط جنین زنان معتاد یا عقیم کردن اجباری موافق هستند، پیش فرضهایی متداول است.
یکی از پیشفرضهای او این است که مصرف منظم الکل و مواد مخدر آثار مخرب شدیدی روی جنین خواهند داشت. پیشفرضی دیگر این است که سقط کردن جنین اشتباه بزرگ اخلاقی نیست. البته شرط او برای سقط چنین جنینهایی این است که قبل از سقط، میبایست زنان باردار را از آسیبهای مصرف مواد مخدر برای نوزادان مطلع کرد. بر این اساس او میگوید که وظیفه جامعه پیشگیری از آسیبهای قابل پیشگیری قبل از تولد است و آسیبهای ناشی از مصرف الکل و مواد مخدر مادران به راحتی قابل اجتناب هستند، بنابراین جامعه حق دارد مانع از تولد جنین زنان معتاد شود. شدلر میگوید به خاطر نسلهای آینده و وضعیت زندگی آنها برخی محدودیتها را میتوان به نسل فعلی اعمال کرد، هدف این استراتژی کاهش آسیب به نسلهای بعدی است.
استدلالهایی با این نگرش در زمینه اخلاق محیط زیست بسیار متداول هستند و شدلر سعی دارد از این گونه استدلالها برای موضع خود بهره ببرد. هرچند او از محدودیتهای معقول سخن میگوید، یعنی افراد وظیفه ندارند برای نسلهای بعدی خود را قربانی کنند یا از آنچه در زندگیشان خیلی ارزش دارد صرف نظر کنند. او این شرط کمینه را برای محدودیت نسل فعلی به منظور انتفاع نسلهای بعدی میگذارد. یکی از مثالهایی که میزند محدودیتهایی است که در مورد اتومبیل برای محافظت از محیط زیست وضع میشوند. او میپرسد که اگر میتوانیم چنین محدودیتی را برای محیط زیست وضع کنیم چرا نمیتوانیم از آسیبی که به نسل بعدی از طریق اعتیاد مادر وارد میشود، با وضع محدودیتهایی جلوگیری کنیم؟ او دو مورد خاص را در نظر دارد: اول وضع محدودیت برای به دنیا آمدن کودکانی که اختلالات ژنتیکی خواهند داشت و این قضیه برای ما روشن است،
دوم وضع محدودیت برای به دنیا آمدن کودکانی است که مادران آنها برای تفریح خود (مصرف مواد مخدر) به جنین خود آسیب میرسانند. شدلر میگوید که این موارد، همانند مثال محیط زیست، میتوانند به انتقال درد و رنج به نسل بعدی شوند و محدودیت آنها موجه است. از نظر او مصرف الکل و مواد مخدر هیچ نفعی برای جامعه ندارند و از این رو این بحث شباهتی به مباحث جنجال برانگیز در اخلاق محیط زیست ندارد: مانند استفاده از سم در کشاورزی که برای نسل فعلی ضروری است، هرچند ممکن است برای نسلهای بعدی اختلالات ژنتیکی به بار بیاورند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.