توضیحات
دانلودمقاله بررسي کامل واکاوی مبانی نظری افراط گرایی
فرمتdoc وورد
10صفحه
چکيده محتواي فايل:
دین صلح و جهل مقدس
واکاوی مبانی نظری افراط گرایی در گفتوگو با داوود فیرحی
دکتر داوود فیرحی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران است. او که در سال 1387 کتاب قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام را نوشت، در سالهای بعد تحقیق درباره این سه موضوع مهم راادامه داد. برای نمونه کتابهای دیگر وی عبارت است از؛ نظام سیاسی و دولت در اسلام، تاریخ تحول دولت در اسلام، دین و دولت در عصر مدرن. گفتنی است کتاب فقه و حکمرانی حزبی نیز از ایشان به تازگی منتشر شده است که ادامه همین منظومه فکری است.
گفتگوی حاضر واکاوی مبانی نظری گروههای تندرویی نظیر داعش است. ایشان معتقدند در اسلام اگرچه با ترور مواجه بودهایم اما تروریسم مبانی تئوریک فقهی ندارد و خشونتی که امروز در جهان اسلام شاهد هستیم وارداتی است. خشونتی که در این گروهها از باب ضرورت تئوریزه شده است و دلیل شرعی ندارد و یا اگر دلیلی شرعی هم برای آن بیاورند دلیل شرعی ثانویه است.
بسمالله الرحمن الرحیم؛ وقتی ما به آخر یک واژه عبارت «ایسم» را اضافه میکنیم، منظور ما وجود یک مکتب جاافتاده است. به این معنا در اسلام تروریسم بهمعنای مکتبی که ترور را توجیه کند وجود ندارد؛بنابراین اگرچه ما ترور داشتهایم، اما تروریسم نداشتهایم. ترور واقعیتی است که طی آن برخورد فیزیکی پیش میآید؛و هزاران دلیل یا علت مثلاً علل روانی، اجتماعی یا سرکوب شخصیت یک گروه یا قوم یا رنجیدگی یک عده از مردمرا میتواند داشته باشد؛بنابراین اگرچه ترور در جهان اسلام رخداده است، اما تروریسم به این معنا که مبنایی شرعی برای ترور وجود داشته باشد در اسلام نداریم. کسانی که امروز از ترور صحبت میکنند، از «تکفیر» یا «قتال» صحبت میکنند.
ایدهای که نویسندگان غربی دارند و بر مبنای آن واژه تروریسم اسلامی را مطرح میکنند، مبتنی بر این است که اسلام یک دین نیست، بلکه ایدئولوژی شخصی عرب است و این ایدئولوژی از ابتدا در ذاتش خشونت نهفته بوده است. پاپ قبلی، بندیکت شانزدهم، در آلمان گفت دینی که از جنگ صحبت میکند، اصلاًدین نیست؛
بنابراین اسلام که از جنگ صحبت میکند اصلاً دین نیست. چنین نگاهی در پسزمینه فکر اروپایی وجود دارد و معتقدند که ذات اسلام همراه با خشونت است. وقتی افرادی مانند ترامپ یا اوانجلیستهایامریکایی از تروریسم اسلامی صحبت میکنند، گویی از ماست ترش صحبت میکنند یعنی در ذات ماست، میل به ترشی وجود دارد؛بنابراین اسلامشناسیآنها نوعی اسلامشناسی شرقشناسانه یا اوریانتالیستی است.
وقتی ما در جهان اسلام داعش، القاعده، بوکوحرام، طالبان و سپاه صحابه و امثالهم را میبینیم تا حدی مجبوریم قبول کنیم که تروریسم اسلامی وجود دارد.
ترور وجود دارد، ولی باید بدانیم که ابتدا ترور در بین احزاب چپ مانندخمرهای سرخ رخ داد.
شاید پرسشمرا بد پرسیدم، به نظر شما داعش یک گروه تروریستی نیست؟
چرا هست؛اما گروههایی که طرفدار ترور هستند غیر از تروریسم اسلامی است؛یعنی اینکه بگویند ترور امری مشروع است و در ذات اسلام وجود دارد. در واقع وقتی ما گروههایی مثل سپاه صحابه یا داعش را بررسی میکنیم دو نگاه به این گروههامیتوانیم داشته باشیم، یک نگاه اینکه بگوییم اینها محصول اسلام هستند و لذا صحبت از تروریسم اسلامی صحیح است. نگاه دیگر این است که بگوییم بیماریهایی درون جهان اسلام وجود دارد و این گروهها و ترور بیماری جهان اسلام است. ترور در اکثر جاها رخداده است.
مثلاً در انقلاب فرانسه در بین خود مسیحیان ترور رخداده است؛بنابراین ترور فراتر از مذهب است و ما تروریسم سکولار هم داریم؛بنابراین باید واقعیت ترور را از تروریسم تفکیک کنیم. در تاریخ ما ترورهایی بوده است، اما سؤال این است که آیا این ترورها توجیه دینی پیدا کرده است یا نه؟ ظاهر قضیه این است که کسی چنین توجیه و تأیید دینی را نکرده است.
گروههایی مانندفداییان اسلام چنین توجیهی را نداشتند؟
پیش از آنها هم گروههایی مثل فداییان اسماعیلیبودند که خنجرهای معروف اسماعیلی داشتند، یعنی رگههای این بحثها وجود داشته است، اما این کنشها همیشه بهعنوان یک عارضه و بیماری تلقی شده است و فقهای ما از ترور صحبت نکردهاند. جالب است که ترور دو گونه است:یک نوع تروریسم انتحاری یا suicide Terrorismاست. به این معنا که خود ترورکننده میداند که کشته میشود. «انتحار» از واژه نحرکردن شتر به معنای کشتن شتر بهواسطه خنجرزدن به گلوی شتر گرفته شده است. به این معنا تروریسم انتحاری یعنی وقتی کسی خود را به مذبح و قتلگاه میفرستد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.