توضیحات
دانلود خلاصه كتاب تحول در نظريه هاي روابط بين المل
فرمتdoc وورد
63صفحه
چکيده محتواي فايل:
خلاصه كتاب تحول در نظريه هاي روابط بين المل
مقدمه
جهان اجتماعي چيست ؟از ديدگاه وست : 1- ديدگاه مادي گرا 2- ديدگاه معنا محور(idealist) و گروه ديگر : موجوديتهاي اجتماعي هم بعد مادي دارند و هم جنبه گفتماني دارند.
معرفت شناسي : ماچگونه مي دانيم چيزي را كه مي دانيم ، مي دانيم؟
اي اچ كار ( واقع گرا ) ==‹نظريه هاي روابط بين الملل : 1- واقع گرا ؛ جهان را آنطور كه هست مي پذيرند.تاكيد بر جدايي خير سياسي از خير اخلاقي + سياست مبارزه قدرت 2- آرمانشهرگرا (utopianist) : امكان هماهنگي طبيعي منافع ، تعميم فرايندهاي حقوقي و اخلاقي حاكم بر جوامع به سطح روابط بين الملل.
ايت : سه سنت نظري مي توان تشخيص داد : 1- واقع گرايي يا ماكياولي 2- انقلابي گري يا سنت كانتي 3- خردگرايي (rationalism) يا سنت گرسيوسي كه راهي ميانه است بين دو سنت قبلي.
مايكل بنكس (banks): سه پارادايم متناقض در ر.ب وجود دارد :1- واقع گرايانه 2- كثرت گرايانه 3- ساختارگرايانه (structuralist) طبقات را كنش گران اصلي مي دانند و اقتصاد پويايي اصلي را شكل مي دهد.(كمونيستي )
جيمز روزنا : سه رهيافت اصلي: 1- دولت محور (state centric) 2- چند محور (multi centric) 3- جهان محور(globalist)،تاكيد بر بنيان اقتصادي نظام بين الملل.
هوليس و اسميت :1- رهيافت طبيعت گرا (naturalist) 2- در پي فهم ر.ب از درون است. ==1- نظريه هاي تبييني (explantery) 2- نظريه هاي تكويني
مناظرات نظري در ر.ب:
- مناظره اول ميان واقع كرايان و آرمان گرايان – بعد هستي شناختي داشت ، در مورد سرشت سياسي نظام ب.م بود و انگيزه و رفتارهاي دولت بود.؛ با شكست عملي ديدگاه آرمانگرايان پس از جنگ جهاني اول و وقع جنگ جهاني دوم پايان يافت.
- مناظره دوم 1950-60 : جنبه معرفت شناختي داشته و در مواردي جنبه روش شناختي داشته ، اختلاف ميان دو گروه بوده :
1- رفتارگرايان ( تاكيد بر پيدا كردن الگوهاي سياسي از طريق تدوين نظريه هاي تجربي و تحليل تكنيكي ، گردآوري داده هاي قابل مشاهده ، نظم دادن به داده ها از طريق فرضيه و آزمون تجربي فرضيه ها )
2- نسبت گرايان / واقع كرايان : تاكيد بر عدم استفاده از تكنيك هاي كمي گرايانه در حوزه ر.ب.
نتيجه مناظره دوم سلطه ناقص روشهاي رفتارگرايانه و تحقيقات اثبات گرايانه در ر.ب بود.
- مناظره سوم : اتفاق نظر در مورد طرفهاي درگير وجود ندارد.برخي مناظره را ميان رفتارگرايان و پسا رفتارگرايان مي دانند.ويور آن را ميان سه پارادايم واقع گرا ، راديكال ، ليبرال مي داند.در برداشتي ديگر بحث ميان نو واقعگرايان و پسا اثبات گرايان است.
هستي شناسي ليبرال ها اراده گرايانه است (voluntaristic) است به اين معنا كه به فشار قواعد توجه ندارند.
هستي شناسي واقع گرايان نيز ايستا و ناتوان از ديدن تغيير و تحول است.
در دو دهه اخير هستي شناسي ليبرالها به واقع گراها نزديك شده است.
فصل اول : ليبراليسم و تحولات آن
ليبراليسم در بدو شكل گيري ر.ب بر آن مسلط بود.
ريشه ليبراليسم مدرن را در نارضايتي از نظام جهاني موجد جنگ جهاني اول مي دانند.
- 1921 اولين كرسي رشته ر.ب در بريتانيا به نام ويلسون پايه گذاري شد.
مهمترين وجه معرف نظريه هاي ليبرال : باور به امكان تحول در ر.ب به شكل همكاري ، كاهش تعارضات ، نهايتا نيل به صلح جهاني
چهار محور اصلي نظريه هاي ليبرال :
صلح دموكراتيك (democratic peace):حكومتهاي ليبرال طي 200 سال گذشته يايكديگر نجنگيده اند.با ديگران جنگيده اند.==‹لزوما صلج طلب نيستند اما مي تواند در ميان آنها منطقه صلح شكل بگيرد.فرض اين نظريه اين است كه صلح مي تواند گسترش يابد.واضع اين نظريه را كانت در قرن 18 ميدانند.
كانت : صلح مستلزم حكومتهايي است مبتني بر قوانين اساسي جمهوري خواهانه است.كه سه چيز را تعيين مي كند :
- احترام به آزادي فردي
- منشا مشترك و واحد قانونگذاري و تفكيك ميان اقتدار اجرايي و تقنيني
- برابري سياسي شهروندان.
كنترل شهروندان بر حكومت و هزينه هاي جنگ باعث مي شود جنگ منتفي شود.
يك فدراسيون صلح لازم است تا صلح را ميان دولتهاي آزاد برقرار كند.نوعي پيمان عدم تجاوز متقابل و نوعي نظام امنيت دسته جمعي
مايكل ماندلبوم : نظريه ليبرال تاريخ كه در آن سه عنصر ليبرال يكديگر را تقويت مي كند:
- صلح به عنوان مرجع روابط بين كشورها
- دموكراسي به عنوان راه بهينه سازماندهي حيات سياسي در درون انها.
- بازار آزاد به عنوان وسيله اصلي توليد ثروت.
فراملي گرايي :وراي روابط ميان دولتها و ميان كنشگران غير از دولتها تاكيد دارد.اين روابط بر روابط بين دولتها نيز تاثير دارد.
كتاب روابط فراملي و سياست جهاني ( ناي و كيون ) اولين اثر در مورد كنشگران غير دولتي بود.تاكيد بر اين بود كه دولتها كنترل خود را بر رويدادها كم وبيش از دست داده اند.
مسئله مهم چگونكي تاثير اين بازيگران غير دولتي بر رفتار حكومتهاست ؟ به نظر كيون و ناي روابط فراملي در سطح عام حساسيت جوامع را نسبت به هم افزايش داده و از طريق در روابط ميان حكومتها تاثير مي گذارد
5 تاثير مي تواند داشته باشد:
- تغييرات نگرشي : تعاملات ميان افراد از كشورهاي مختلف مي تواند باعث تغيير در افكار نخبگان و غير نخبگان شود
- پيشبرد كثرت گرايي ب. م : منظور پيوندهاي ميان گروههاي ذي نفع ملي در ساختارهاي فراملي است.
- ايجا وابستگي و وابستگي متقابل
- ايجاد ابزارهاي جديد تاثيرگذاري
- ظهور كنش گران خود مختار يا شبه خودمختار.
در سياست جهاني صرف شناختن دولتها نمي توان نظام بين الملل را فهميد و دست به پيشبنيني زد.
مي توان فرگوسن و منزبارخ را اصلي ترين ارايه دهندگان فراملي گرايي دانست.در نظر آنها ظهور هويت هاي جديد مورد توجه است.هويتهايي چون هويت ديني جايگزين هويت شهروند در عصر نظام بين الملل مي شود.مرزهاي سرزميني اهميت خود را از دست مي دهند.وي مفهوم فضاي سياسي را جايگزين مفهوم سرزمين نمود.
تكيه بر نقش تجارت ( تجارت ، ارتباطات ، وابستگي متقابل جهاني )
كانت : پيوندهاي اقتصادي ميان كشورها باعث همگرايي فزاينده مي شود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.